سفیر

ساخت وبلاگ
.......دعا کنید شهید شوید؛ بعد از جنگ، رزمندگان به سه دسته تقسیم مى‌شوند،دسته‌ اول به گذشته خود پشت کرده و از آن پشیمان مى‌شوند،دسته‌ دوم با برگزیدن راه بى‌تفاوتى در زندگى مادى غرق مى‌شوند و همه چیز را فراموش مى‌کنند، دسته سوم کسانى‌اند که به اصول خود پایبند بوده و از غصه دق می‌کنند...#فرهنگ_جبهه#فراموشی_لاله_ها#اصول_از_یاد_رفته#آسیب_شناسی_جنگhttps://t.me/safeer59http://safeer.blogfa.com/ سفیر...
ما را در سایت سفیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6safeer4 بازدید : 38 تاريخ : يکشنبه 30 مهر 1402 ساعت: 1:21

هنوز هم پس از ۴۸ سال معلمی، دشوارترین لحظه برایم در تدریس، هنگامی است که ناچار شوم اثبات کنم شیره، شیرین است، متضاد جلو، پشت است، مرغ نر، خروس است، زیر ابروان، چشم قرار دارد و قس علیهذا. این پارگراف دیباچه ای است برای آن دسته از کسانی که هنوز بر آغازگر بودن عراق در جنگ تحمیلی، زیر رهبری پرزیدنت صدام تردید دارند. البته این گونه تردیدورزی ها خاص ایرانیان نیست. می بینید که کاروان حامیان ولادیمیر هم، در دهه سوم سده ۲۱ و با وجود آسان شدن رصد جهانی، لشگرکشی تمام عیارش به اوکراین و نقض حاکمیت پهناورترین کشور اروپایی عضو ملل متحد را، عملیات ویژه نظامی در جهت دفاع از خود(روسیه) می نمایاند؛ و مگر دستگاه تبلیغات هيتلری، بعضا، حمله به چک و لهستان و حتی فرانسه و... را اقداماتی دفاعی نمی شمرد؟ مگر نه این که در 18 آذر 1370، سازمان ملل طی بیانیه‌ای رسمی، صدام را آغازگر جنگ علیه ایران معرفی و دبیر کل به روشنی آن را تایید کرد؟ مگر نه این که مقامات عالی‌رتبه عراقی و اعضای درشت دانه حزب بعث، بر طرح و برنامه صدام در حمله به جمهوری‌اسلامی، دستکم از یکسال پیش از ۳۱ شهریور ۱۳۵۹، تاکید و تصریح کرده اند؟ چنان چه این فکت ها نمی توانند اثبات کننده تلخ بودن تریاک باشد، پس اجازه دهید از ژئواستراتژی کمک بگیریم:پس از پایان یافتن غائله آذربایجان و ناکامی اتحاد شوروی در افزودن استان های شمال باختری ایران به قلمرو کمونیسم جهانی، انتطار می رفت که استراتژیست های شاهنشاهی، با تقویت کمربند دفاعی در جنوب ارس، بر خطر تاریخی و همیشگی روس ها و کمونیست ها تمرکز کنند. ولی نه تنها چنین تمرکزی انجام نشد، که اصولا در کل فضای آذربایجان شرقی و اردبیل هیچ لشگری استقرار نیافت، سهل است که نهادهای نظامی در این خطه نیز منحل شد. ب سفیر...
ما را در سایت سفیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6safeer4 بازدید : 37 تاريخ : يکشنبه 30 مهر 1402 ساعت: 1:21

جواد قنبریاناسفند ماه 1359 در اولین اعزام سلیمان یدکام از بسیج زیدون که از طریق سپاه بهبهان صورت می پذیرفت نیروهای اعزامی به جبهه و محور شوش رفته و در منطقه ساحل غربی کرخه در تپه ماهورها مستقر می شدند ، به دلیل وجود تپه های متعدد هر کدام از طرفیت در مقابل هم روی تپه ها استحکامات خود را برپا و در فاصله ای نه چندان زیاد روبروی هم به پدافند منطقه مشغول بودند.نیروهای عراقی با نصب بلندگوهای بزرگ که دهانه آن به سمت نیروهای ایرانی بوده و در فاصله نزدیک برای حفاظت از آنها قرر داده شده بود در اول صبح ابتدا نوای قرآن عبدالباسط را پخش نموده که بچه های سپاه و بسیج نیز از آن لذت می بردند اما چند دقیقه از این وضعیت نگذشته ترانه های زننده با صدای خوانندگان زن را پخش می کردند که در آن روزها گناهی نابخشودنی بود . هدف قرار دادن آن با گلوله های تیربار و یا ترکش های خمپاره نیز کمتر کارگر می افتاد ؛بچه ها در حالی که ناراحت بودند برای خاموش نمودن صدای این بلندگوها در حال تدبیر بودند که سلیمان گفت من حاضر هستم به نزدیکی خط نیروهای عراقی رفته و بلندگو را از کار بیاندازم ، کسی نمی توانست به خود بقبولاند که ده متری نیروهای دشمن رفته و با از کار انداختن بلند گو سالم نیز برگردد به هر حال سلیمان اصرار به انجام این کار داشت و به تنهایی از شیارها گذشته و با در آوردن بوق بلندگو آن را با خود به سنگر نیروهای خودی آورد .باور نمودن این مسئله سخت بود ، این کار شجاعت و دل و جرات مثال زدنی می خواست و سلیمان با انجام این کار آن را اثبات نموده بود ، همه خوشحال از این که از شر نوارهای ترانه در ابتدای صبح خلاص شده بودند به کارهای عادی خویش مشغول شدند ؛ نیروهای عراقی با فهمیدن موضوع خط را آماج آتش ادوات و تیربارهای خو سفیر...
ما را در سایت سفیر دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : 6safeer4 بازدید : 43 تاريخ : يکشنبه 30 مهر 1402 ساعت: 1:21